مردن به وقت بهار
دوشنبه هفدهم شهریور ۱۴۰۴
22:54
تقریبا هر موقع راجع به مرگ حرف می زنم اطرافیانم می خوان یه جوری بحث رو عوض کنن ، بی استثنا ، حتی کسایی که ادعای روشن فکریشون میشه .
شاید به خاطر اینه که صحبت از مرگ واضح ترین نشانه نیاز فرد به کمک هست . نیاز فوری به روانشناس ؛یا شاید روانپزشک. من نیاز به کمک دارم ؟
در هر حال من ۲۴/۷ به مرگ فکر می کنم .
البته وقتی می بینم شخص دیگه ای اینجوریه ، یعنی همه ی فکر و ذکرش مردنه ، چندشم میشه و ازش فاصله می گیرم . درحالی که خودم اینجوریم.
نمی خواستم دربارش بنویسم .خیلی سعی کردم ننویسم ؛ شاید یه روزی دستم رو شد و کسی که می شناختم این وبلاگ رو پیدا کرد .
کاش به خاطر این افکار مجازاتم نکنن
برچسبها:
من
نوشته شده توسط:
Sadaf