کسی نیست

دوشنبه بیست و یکم آبان ۱۴۰۳ 11:40

وسط شب ، وقتی خوابم نمی برد رفتم روی دیوار اتاقم یه کاغذ چسبوندم ؛

با رسم الخط ابداعی خودم نوشتم : هیچکس نیست ، خدا هست و قوانینش

خیلی وقت پیش این رو فهمیده بودم فقط نمی خواستم باور کنم .

توی لحظه های سخت و گرفتاری هیچکس نیست . خدا هست اما خدا قوانینشو برای من که تغییر نمیده ! همیشه گفتن ، علت و معلول .

کسی نیست

برچسب‌ها: من
نوشته شده توسط: Sadaf

آمارگیر وبلاگ

:)