گوشواره مشکی

سه شنبه سی ام اردیبهشت ۱۴۰۴ 16:47

امروز ارائه کلاسی داشتم

خوب توضیح ندادم ، صدام اوایلش می لرزید ، کلا چرت و پرت زیاد پروندم

امااااااا

خوشحالم

خیلی زیاد

خیلی

من ترس از صحنه دارم ، اضطراب اجتماعی هم که به کنار

اما امروز زنده موندم

اصلا به خودم افتخار می کنم خوب یا بد از یک سد ذهنی گذشتم


دیشب از استرس معدم عاجزم کرد ، ظهر ضد تهوع خوردم

وقتی داشتم می رفتم دانشگاه این فکر به ذهنم رسید شاید تصادف کردم نیاز نشد برم

البته خودم دوست داشتم برم اما می ترسیدم

برچسب‌ها: روزها، دانشگاه، من
نوشته شده توسط: Sadaf

آمارگیر وبلاگ

:)